کد مطلب:129907 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149

نقش سکینه، دختر امام حسین، در مجلس یزید
شیخ مفید گوید: سكینه دختر امام حسین (ع)... مادرش رباب، دختر امری ء القیس بن عدی، از قبیله ی كلب، و او مادر عبدالله بن حسین است.... [1] .


سكینه در همه ی مراحل قیام امام حسین، و از جمله در مجلس یزید، نقش مهمی داشت. آن حضرت به شیوه ی برادرش امام سجاد (ع) و عمه اش زینب كبری (س) حركت می كرد، همان اهداف را دنبال می نمود و به همان روش ها توسل می جست. از این رو می بینیم كه از اسیران به عنوان اینكه از آل محمد (ص) هستند یاد می كند تا بر جو مسموم محیط چیره گردد.

حمیری از عبدالله بن میمون، از جعفر بن محمد از پدرش نقل می كند كه فرمود: چون فرزندان امام حسین (ع) را نزد یزید بردند، آنان را در روز و با روی باز وارد كردند. پس شامیان جفاپیشه گفتند: زیباتر از این اسیران ندیده ام، شما كه هستید؟ سكینه، دختر حسین (ع)، فرمود: ما اسیران آل محمد (ص)، هستیم. [2] .

می بینیم كه آن حضرت با استواری هر چه تمام رو در روی یزید قرار می گیرد و او را ناگزیر می سازد كه از موضع خود عقب بنشیند. به طوری كه اظهار پشیمانی كرد و به دروغ، مسئوولیت را به گردن پسر مرجانه افكند.

ابن سعد گوید: سكینه دختر حسین (ع) گفت: ای یزید، آیا دختران رسول الله (ص) باید اسیر باشند. [3] . یزید گفت: ای دختر برادر! به خدا سوگند این كار، بر من بیش از تو گران می آید.

و گفت: به خدا سوگند كه اگر میان پسر زیاد و حسین (ع) قرابتی می بود، اقدام به این كار نمی كرد، ولی سمیه میان آن دو جدایی افكنده است!

و گفت: بدون قتل امام حسین (ع) نیز از فرمانبرداری اهل عراق خوشنود بودم. خداوند ابا عبدالله (ع) را رحمت كند. ابن زیاد در كشتن او شتاب ورزید. اگر من مصاحب او بودم و تنها راه دفع جنگ از وی، كاسته شدن بخشی از عمرم می بود، دوست داشتم كه مرگ را از او دور سازم! و دوست داشتم كه او را با مسالمت نزد من می آوردند. [4] .


شیخ صدوق گوید: سپس زنان امام حسین (ع) را نزد یزید بن معاویه آوردند، زنان آل یزید و دختران و زنان معاویه نیز در میان آنها بودند. زنان ولوله و عزا به پا كردند. یزید سر حسین (ع) را در مقابل خویش گذاشت. پس (سكینه) گفت: به خدا سوگند من سنگدل تر از یزید ندیده ام و هیچ كافر و مشركی را بدتر و ستمگرتر از او ندیده ام [5] ؛ و یزید به سر نگاه می كرد و می گفت:

ای كاش بزرگان من در بدر حاضر بودند و ناله ی كشتگان از دم شمشیر خزرج را می شنیدند. [6] .


[1] الارشاد، ج 2، ص 135.

[2] قرب الاسناد، ص 26، ح 81؛ و به نقل از آن بحارالانوار، ج 45، ص 169، ح 15.

[3] برگرفته از سير اعلام النبلاء و ديگر منابع.

[4] الطبقات الكبري (ترجمة الامام الحسين (ع)، ص 83)؛ عبرات المصطفين، ج 2، ص 288، به نقل از مرآة الزمان، ص 100؛ سير اعلام النبلاء، ج 3، ص 303 (با اندكي اختلاف).

[5] در الكامل في التاريخ، ج 4، ص 85؛ الفصول المهمه، ص 195 و مرآة الزمان ص 101 (مخطوط - طبق عبرات المصطفين، ج 2، ص 283) آمده است: «هيچ كافر به خدايي را بهتر از يزيد بن معاويه نديدم». شايد منظورش اين است كه كفرش آن قدر روشن است كه از او بهتر نمي توان كافري را ديد؛ اگر نگوييم كه برخي دوستداران يزيد براي كاستن از زشتي كاري كه از او سر زد، چنين دروغ هايي را افزوده اند.

[6] امالي صدوق، ص 230؛ و به نقل از آن بحارالانوار، 45، ص 154؛ روضة الواعظين، ج 1، ص 191.